فوزیه، دختر فواد اول، پادشاه مصر، متولد ۱۴ آبان ۱۳۰۰ خورشیدی، در ۱۷ سالگی با محمدرضا پهلوی ۱۹ ساله ازدواج کرد و نخستین همسر او شد. این ازدواج انگیزههایی سیاسی داشت و تصمیمش توسط پدران عروس و داماد (فواد اول پادشاه مصر، و رضاشاه پهلوی) گرفته شده بود و محمدرضا پهلوی وقتی در اسفند ۱۳۱۷ برای جاری کردن عقد زناشویی به مصر رفت، هنوز فوزیه را ندیده بود. فیلم مستند عروس مصری درباره این ازدواج و سرانجام آن است.
۳ سال بعد از این ازدواج بود که رضاشاه از سلطنت خلع شد و محمدرضا پهلوی به پادشاهی رسید و فوزیهی مصری در ۲۰ سالگی ملکهی ایران شد. حسب منابع موجود رابطهی این زن و شوهر که هرگز رابطهای گرم نبود، پس از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی سردتر هم شد، تا این که در چند سال آخر، فوزیه، به تنهایی و بدون آن که دخترش شهناز پهلوی (متولد ۱۳۱۹) را با خود ببرد، ایران را ترک کرد و به مصر بازگشت و در نهایت در سال ۱۳۲۷ به طور رسمی طلاق آنها ثبت شد. بعدتر فوزیه در ۱۳۲۸ با اسماعیل شیرین دیپلمات مصری و محمدرضا پهلوی در ۱۳۲۹ با ثریا اسفندیاری ازدواج کردند.
عروس مصری یک مستند پژوهشی است که به استناد عنوانبندی پایانی فیلم، در نگارش متن آن از حدود ۲۰ کتاب بهره برده شده است. در فیلم انبوهی از فیلمهای آرشیوی و خبری قدیمی، عکس، بریده مجلات و… مورد استفاده قرار گرفته و در طول زمان یک ساعتهی فیلم، نریشن (گفتار متن) بدون وقفه و تنفس در حال ارائه اطلاعات و داستانهای مربوط به موضوع فیلم است.
فیلم مستند یا پادکست؟
اما بزرگترین مشکل عروس مصری این است که این اطلاعات و پژوهش (که منجر به نگارش متنی طولانی و پر از اطلاعات گوناگون شده) «سینمایی» نشده است. به زبان ساده، عروس مصری شبیه به یک پایاننامه دانشگاهی است که به همراه یک آلبوم عکس و فیلم ارائه شده باشد. به یک کتاب صوتی یا پادکست میماند که میتوانید فقط گفتار متنش را بدون آن که به تصاویر نگاهی بیندازید گوش کنید و تقریبا چیزی را از دست ندهید.
همانگونه که گفته شد، فیلم پر است از فیلمها و عکسهای قدیمی که مثل یک آلبوم پشت هم چیده شدهاند و متاسفانه هیچ تمرکزی روی هیچکدام نیست و هیچ نکتهای در آنها برجسته و سینمایی و دراماتیزه نمیشود. عروس مصری فاقد حتا یک سکانس یا پلان اوریجینال است، یعنی هیچ تصویری (اعم از بناها و مکانها، نقشه، بازسازی، انیمیشن، مصاحبه کارشناسی، یا هر قالب دیگری) برای این فیلم تولید نشده است. و این برای یک مستند تاریخی و پژوهشی واقعا یک نقطه ضعف به حساب میآید. فیلم به تمامی تدوینی است از تصاویر آرشیوی و تمام بار خود را روی متن گذاشته؛ متنی که مدام اطلاعات میدهد، در حالی که برخی از این اطلاعات واقعا در یک فیلم مستند یک ساعته جایی ندارد و فقط بیننده را گیج میکند، مثل خواندن اسامی همسر و فرزندان شاه مصر، برای رسیدن به این نتیجه که شاه مذکور چه قدر به حرف «ف» علاقه داشته است!
به عنوان یک علاقمند به تاریخ ایران و بیننده یک مستند تاریخی، در هنگام تماشای عروس مصری هر گاه که روی گفتار متن تمرکز میکردم تصویر را، و هرگاه موشکافانه به تصاویر نگاه میکردم (که در بینشان کم نیست عکسها و فیلمهای بسیار جذاب و دیدهنشده)، گفتار متن فیلم را از دست میدادم. که البته یک دلیل این اتفاق در برخی از فصلهای فیلم، ناهمخوانی میان محتوای گفتار و تصویر فیلم است. در یکی از بدترین نمونهها در حالی که گفتار متن فیلم این ادعا را مطرح میکند که دولت انگلیس اصرار بر طلاق میان فوزیه و محمدرضا پهلوی داشته، تصویری که میبینیم تصویر نشست مشهور استالین، چرچیل و روزولت در ایوان سفارت شوروی (سابق) در جلسهای موسوم به کنفرانس تهران در سال ۱۳۲۲ است که برای تصمیمگیری درباره سرنوشت جنگ جهانی دوم برگزار شده بود! بعید است که اگر کارشناسی پرحوصله بنشیند و سایر تصاویر عروس مصری را هم موشکافی کند، به نمونههای دیگری از این دست برنخورد.
«بعضی» چیزها دربارهی فوزیه
نگارنده در این نوشته قصد ندارد که محتوای تاریخی فیلم عروس مصری را بررسی و نقد کند. جهتگیری تهیهکننده و سعیده نیک اختر به عنوان کارگردان در فیلم مشخص است و ایرادی هم ندارد؛ هر شخص و هر نهادی، از تولید هر محتوایی قصد رسیدن به اهداف و تاثیراتی مشخص را دارد. اما برای یک بیننده عادی با کمی اطلاعات تاریخی، برخی از جهتگیریها و دادههای تاریخی فیلم مورد تامل قرار میگیرد و از تاثیرگذاری فیلم میکاهد. به عنوان مثال در فصل ورود فوزیه به ایران و سفرش با قطار به تهران، گفتار متن با لحنی تمسخرآمیز میگوید که راهآهن ایران که تازه یک سال از راهاندازی آن گذشته بود، در چشم فوزیه و هیات مصری در مقایسه با راهآهن دهها سالهی مصر حقیر و ناچیز بوده است. صرفنظر از این که مشخص نیست که این نظر فوزیه و همراهانش از چه منبع و ماخذی استخراج شده، میدانیم که پروژه راهآهن سراسری ایران فارغ از این که در دوران حکومت چه شخصی ساخته شده، یک پروژه ملی و پر اهمیت، و از مفاخر صنعتی تاریخ ایران است.
در موردی دیگر گفتار متن فیلم عنوان میکند که از نظر فوزیه تهران شهری مرده و خاموش بوده است. کارگردان ظاهرا فراموش کرده که تا قبل از این حرف، به این اشاره کرده بود که فوزیه بیشتر وقتش را در کاخ میگذراند و از آنجا خارج نمیشد. از طرف دیگر میدانیم که فوزیه پس از جدایی از محمدرضا پهلوی و ازدواج مجدد، هرگز و تا پایان عمرش نه دربارهی دورانی که ملکه ایران بود صحبتی کرد و نه خاطراتی از او مکتوب و منتشر شد. حالا مشخص نیست که این «نظر فوزیه» درباره تهران یا سایر مسائل از کدام منبع استخراج شده است؟
همچنین در مراجعه به ابتداییترین و سهلالوصولترین منابع تاریخی موجود درباره فوزیه، مخاطب درمییابد که او در دوران کوتاه اقامتش در تهران فعالیتهای اجتماعی متعددی کرد، از جمله بنیانگذاری انجمن حمایت از کودکان، اداره انجمن شیر و خورشید ایران (صلیب سرخ) و حمایت از تحصیل زنان و تاسیس چندین مدرسه دخترانه. حتا برخی منابع از او به عنوان پیشگام بنیانگذاری سازمانهای مردممحور و نهادهای خیریه در ایران یاد میکنند، که در عروس مصری خبری از این اطلاعات نیست. این گونه موارد بیشک پذیرش مستند عروس مصری به عنوان یک مستند پژوهشی ماندگار و قابل استناد را دشوار میسازند.
در آغاز عروس مصری راوی فوزیه را «ملکه افسرده و غمگین دربار، مادری تنها در جمع زنان پهلوی و زنی منزوی و گوشهگیر» خطاب میکند و سپس این سوال طرح میشود که آیا فوزیه واقعا اینچنین بوده است؟ این سوال جوری مطرح میشود که بیننده با انگیزهی یافتن پاسخی به جز اینها فیلم را دنبال میکند، ولی در پایان تقریبا به همین نتیجه میرسیم که بله! او در دوره زندگیاش با محمدرضا پهلوی، «دختربچهای» افسرده و غمگین و منزوی، و در حال کلنجاررفتن با مادرشوهر و خواهرشوهرش بوده است. یکصد سال پس از آن روزگار میدانیم که ازدواج فوزیه با محمدرضا پهلوی، که او هم در آن زمان بیش از یک پسربچه نبود، هرچند انگیزههایی سیاسی- سلطنتی داشت، اما با به هم خوردن معادلاتی که دیگران انتظارش را داشتند، از این پیوند تنها نوعی زندگی «کودک-همسرگونه»، با مقداری پیچیدگیها و مشکلات روحی باقی ماند که پس از مدتی هم به جدایی انجامید.
مستند عروس مصری با وجود مشکلاتی که در بالا برشمرده شد، اما شاید تنها منبع تصویری موجود در سینمای مستند ایران درباره داستان فوزیه و ازدواج او با محمدرضا پهلوی باشد، و تماشایش، به ویژه تماشای فیلمها و عکسهای آرشیوی پر و پیمانش، برای مخاطب علاقمند به تاریخ ایران، اگر حوصله کند، جذاب خواهد بود.