بلاگ هاشور

نقد مستند رنج زیر پوست – رنج‎‌هایی که مثل خوره روح را می‎خورد…

Ranje Zire Post-hashure

 (محسن جعفری راد- ۱۳۹۸):

گاهی بعضی فیلم‌ها به دلیل آن‌چه که بیرون از قاب آن فیلم رخ می‌دهد، از متن و محتوای خود فراتر می‌روند و تجربه‌ی بیننده در هنگام تماشا یا بازتماشای آن‌ها نمی‌تواند تحت تاثیر آن رخداد قرار نگیرد. و این که خوانش بیننده از آن اثر، اگر آن «رخداد» را لحاظ نکند، بسیار متفاوت خواهد بود.

فیلم مستند رنج زیر پوست ساخته محسن جعفری راد یکی از آن فیلم‌هاست: فیلمی که اتوبیوگرافی کارگردانش است و او در آن به «رنج‌های زیر پوستی» که همه‌ی زندگی همراه خود و خانواده‌اش بوده می‌پردازد. محسن جعفری راد ۳ سال پس از اتمام و اکران فیلمش، در ۱۸ دی ۱۴۰۱، در ۳۶ سالگی و در حالی که خود را برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌اش آماده می‌کرد، به مرگی خودخواسته این جهان را ترک کرد تا فیلمش برای بیننده لایه‌های دیگری پیدا کند و بار سنگین واقعیت‌های تلخ زندگی، تحمل‌ناپذیرتر خود را جلوه‌گر کند.

محسن جعفری راد را، علاوه بر مستندسازی، بیشتر به عنوان نویسنده و منتقد سینمایی می‌شناسیم. او در دوران فعالیت خود با بیش از ۲۰ نشریه عمومی و تخصصی همکاری کرد، که آخرین آن‌ها ماهنامه‌ی فیلم امروز بود. جایی در فیلم صدای جعفری راد را می شنویم که می‌گوید: «نقدکردن، سخت‌ترین کار دنیا می‌شه، وقتی تیغش رو طرف خانواده‌ی خودت می‌گیری»، و او در رنج زیر پوست «تیغ نقد» را به سمت خانواده‌ی خود گرفته است.

یک اتوبیوگرافی به شدت صادقانه

رنج زیر پوست مستندی اتوبیوگرافی است که کارگردان در آن داستان زندگی خود و پدر و مادرش را روایت می‌کند؛ خانواده‌ای روستایی ساکن بالنگاه گیلان (از توابع رحیم آباد رودسر). پدرش از دو ازدواج خود ۱۱ فرزند داشت که محسن، متولد ۱۳۶۵، آخرین آن‌هاست.

فیلم با تصویر پدر، که در بستر بیماری و ناتوانی است، و با بوسه‌هایی که محسن نثار او می‌کند آغاز می‌شود. صحنه‌ای احساسی از ابراز عشق پسری به پدرش، که به سکانس مرگ پدر و مراسم تدفینش کات می‌خورد: تدفین در روزی سرد و برفی، در گورستانی یخ‌زده، و با تعداد نه چندان زیادی از مشایعت‌کنندگان، که در مسیری برفی و ناهموار و گل‏‌آلود برای به خاک سپردن پدر آمده‌اند.

فیلم‌‌ساز در ادامه‌ی این شروع احساسی و غمگین، پدر و مادرش را کمی از زبان غریبه‌ها (همسایه و اهالی روستا، کسبه و…) معرفی می‌کند: پدر، مودب و حرفه‌ای و با روابط خوب و گسترده در سطح شهرستان؛ و مادر، سبزی‌کار نمونه و خوش‌نام و شناخته‌شده بین همه. اما جعفری راد ناگهان با سوالی که از یکی از دوستان پدرش می‌کند، سمت و سوی فیلمش را تغییر داده و به ورطه‌ی جدیدی می‌برد: «چرا پدر من که در بیرون از خانه رفتارش عالی بود، در داخل خانه آن‌قدر بد بود؟»

از این لحظه به بعد، و با اضافه‌شدن خواهران و برادران فیلم‌ساز به کسانی که خاطرات خود را از پدر و مادر روایت می‌کنند، فیلم ناگهان به یک تراژدی تکان‌دهنده در باب پدری تبدیل می‌شود که با اعمال مردسالاری مفرط و خشونت‌های بی‌رحمانه بر دو همسر و فرزندانش، زندگی آن‌ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده و سرنوشتی اندوه‌بار را برایشان رقم می‌زند. محسن جعفری راد، که خود در فیلم گفته بود که می‌خواهد کار سختی بکند و تیغ نقد را به سمت خانواده‌ی خودش بگیرد، این کار را به شدت صادقانه و موشکافانه انجام می‌دهد تا حاصل کارش، نه تنها درباره‌ی پدر و مادر و خانواده‌ی خودش باشد، بلکه بتواند به عنوان فیلمی مثال‌زدنی در باب یک واقعیت تاریخی مذموم و تباه‌کننده ماندگار شود.

محسن جعفری راد: مزیتهای فیلمسازی یک منتقد فیلم

جعفری راد، در ساخت این مستند، از شناختش نسبت به فیلم‌ها و سینما بهره‌ی زیادی برده. او برای ساخت فیلمش هیچ شتابی نکرده و حدود ۱۰ سال را صرف تهیه مواد خام و مستندات فیلم کرده است. مشخص است که سال‌ها این رنج، رنج رفتار خشونت‌بار و غیرانسانی پدر، همراهش بوده و مدت‌ها پیش از زوال خانواده، او انگار با نوعی پیش‌آگاهی نسبت به آن‌چه در آینده رخ خواهد دارد، تصاویری را –به هر شکل ممکن: موبایل و…- ثبت کرده که حالا در بافت نهایی فیلم لحظات تاثیرگذاری را آفریده‌اند. به عنوان یک نمونه، سکانسی که خود او به دور از چشم پدر، مادرش را پس از پنج سال حبس توسط شوهرش، برای مدت کوتاهی از خانه خارج می‌کند تا خاله‌اش بتواند او را ببیند، به‌شدت تکان‌دهنده و دردناک است.

ریتم و منحنی دراماتیک فیلم (این که شخصیت‌ها چگونه آرام آرام معرفی می‌شوند و در معرض آگاهی و قضاوت بیننده قرار می‌گیرند) درست و منصفانه است. جعفری راد بیننده را با حوصله پای صحبت تمام آدم‌های مربوط به داستان نشانده (پدرش، همسرانش و برادران و خواهرانش، و حتا خودش) تا روایتی یک طرفه از موضوع نداشته باشد.

رنج زیر پوست، به اقتضای موضوعش، همچنین فیلمی آوانگارد است که در قید و بند میزانسن و دکوپاژ و قاب‌بندی‌های کلاسیک باقی و… نمی ماند و از تمام ابزار و اشکال روز برای زدن حرفش استفاده می‌کند: کارگردان برای معرفی خودش به بیننده نام خود را در گوگل جستجو می‌کند و نتیجه‌ی صفحه‌ی جستجوی گوگل را به بیننده نمایش می‌دهد. بسیاری از تصاویر فیلم با دوربین موبایل گرفته شده‌اند و تصاویری به اصطلاح غیرحرفه‌ای به نظر می‌رسند، که اما لحظاتی ناب و تاثیرگذار در قالب آن‌ها به ثبت رسیده است. یکی از نمونه‌های چنین تصاویری، در سکانسی است که محسن در روزگار سقوط پدر به دیدنش می‌رود و تصویر، تصویر دوربین موبایل خود اوست که به طور آزاد در دستش قرار دارد و تصاویری اتفاقی از کوچه وخیابان و دیوار را شاهدیم و گفتگوی محسن و پدرش را گوش می‌کنیم.

فیلمی درباره خشونت علیه زنان

رنج زیر پوست فراتر از داستان خانواده‌ی کارگردانش می‌رود: مستندی است درباره‌ی خشونت علیه زنان و درباره‌ی اقتدار پوشالی، اما ویرانگر یک دیکتاتور خانگی؛ اقتداری از یک سو مبتنی بر برتری فیزیکی و همچنین نقش تاریخی و نامشروع اهداشده به مردان به عنوان موجود برتر، و از سوی دیگر برخاسته از یک باور تاریخی درباره جایگاه برتر و قدرت نامحدود «پدر- مرد خانه»، که در روزگار جدید به نظر می‌رسد به شدت به یک تعریف دوباره نیاز دارد.

فیلم همچنین زوال این اقتدار و دیکتاتوری را به شکل درخشانی به تصویر کشیده و نکته مهم این است که کارگردان حتا در نمایش این فروپاشی نیز جانب انصاف را گرفته تا پیامش تاثیرگذارتر باشد: محسن، که کوچک‌ترین فرزند خانواده است، تا آخرین لحظات حضوری احساسی و انسانی در کنار پدرش دارد و ضمن این که حرف‌هایش را به او می‌زند، از افتادن به ورطه‌ی قضاوت رادیکال و یک‌طرفه هم اجتناب می‌کند. او به شکل درخشانی، در دل آن دیکتاتوری ویرانگر اما فانی، حقارتی را به تصویر کشیده است که در نهایت گریبان دیکتاتور را می‌گیرد. رنج زیر پوست فیلمی است که کاش می‌شد تمام خانواده‌ها را وادار به دیدن آن کرد.

 

محسن جعفری راد متولد ۱۳۶۵ بود و تقریبا به آخرین نسل جهان پیشااینترنت تعلق داشت، نسلی که هنوز به «درازنکردن پا جلوی بزرگتر» باور داشت. امروز هر چند نسل مشهور به نسل«زد» تقریباً به تمام باورهای اینچنین که برایش به ارث رسیده پشت پا می‌زند، اما به عنوان مثال میزان چشمگیر قتل‌‌های موسوم به قتل‌های ناموسی که در آن‌ها دختران و زنان جوان به دست پدران و برادران و شوهران خود، صرفاً در چارچوب همان تفکر مردسالارانه و تمامیت‌خواه به قتل می‌رسند، نشان از این دارد که رنج‌هایی از جنس رنج‌های محسن جعفری راد و مادر و خواهران و برادرانش، هنوز زیر پوست جامعه ما جریان دارد و قربانی می‌آفریند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *