بلاگ هاشور

نقد مستند علی مسیو – قهرمان گمنام مشروطه

علی مسیو (مسعود میر- ۱۴۰۲):
نخستین سوال مخاطب برای آن که جذب یک مستند پرتره (چهره‎نگاری) شود این خواهد بود که این «چهره» چه کسی است و این فیلم درباره کیست؟ این سوالی است که پاسخ آن برای فیلم مستند «علی مسیو» ساخته ی مسعود میر، به ویژه با آن پسوند کنجکاوی برانگیز «مسیو»، بسیار اهمیت دارد.

کربلایی علی فرزند حاج محمدباقر تبریزی، از بازرگانان شناخته شده ی تبریز و از چهره های نامدار نهضت مشروطه بوده، که ظاهرا به واسطه تسلطش بر زبان فرانسه، به او لقب «علی مسیو» داده بودند. او تحت تاثیر احزاب سوسیال دموکرات روس (در دوره ی روسیه ی تزاری)، نیاز به برخاستن در برابر حاکم وقت قاجار را حس کرده و با تاسیس جمعیتی زیرزمینی به نام «مرکز غیبی تبریز» به روش خودش به مبارزه می پردازد. در همان زمان «انجمن اسلامیه» در تبریز او را «وهن اسلام» می خواند . در نهایت هم (به نقل از گفتار فیلم) توسط روس ها مسموم و در ۴۴ سالگی فوت می کند
یک بررسی اجمالی در منابع اینترنتی نشان می دهد که مستندات کمی درباره علی مسیو وجود دارد و تقریباً همه ی منابع موجود، از بخشی از کتاب «تاریخ مشروطه ایران» نوشته احمد کسروی بهره برده‎اند و هر یک به فراخور جهت گیری گردانندگانشان، شاخ و برگ هایی بر این مطلب افزوده اند.مسعود میر در شرایطی به سراغ ساخت «علی مسیو» رفته، که در جامعه امروز ایران از یک طرف سطح دانش و آگاهی عمومی سیر نزولی غم انگیزی را طی می کند (ادعایی که آمار سرانه ی مطالعه کتاب و تیراژ بسیار پایین کتاب های منتشره آن را تایید می کنند)، و اما از طرف دیگر تحولات و رخدادهای اجتماعی سال های اخیر، توجه و کنجکاوی ویژه ای را در نسل های جدید به فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایران، از نهضت مشروطه تا به امروز پدید آورده است. در چنین شرایطی ساخته شدن (و مهم تر از آن، چگونه ساخته شدن) و دیده شدن فیلمی مثل «علی مسیو» اهمیت مضاعفی پیدا می کند.
فیلم مسعود میر اما از یک مشکل اصلی رنج می برد: مشابه بسیاری از نمونه های مشابه در سینمای مستند ایران، فیلم از نظر تصویری فقیر است و در شرایطی که گفتار متن فیلم از ادبیاتی پرطمطراق و ثقیل بهره جسته، اغلب تصاویر فیلم تناسبی با این گفتار (نریشن) ندارند و بیانگر ِ آن چه بیننده می شنود، نیستند.
به عنوان نمونه در جایی از فیلم که متن نخستین نطق علی مسیو برای مبارزان در قالب گفتار فیلم خوانده می شود، تصاویری که شاهدیم کلوزآپ هایی از یک چراغ گردسوز، قلم و دوات و اسلحه و فشنگ، ذغال های گداخته در آتش و صندوق نگهداری گلوله توپ هستند که تناسب چندانی با آن چه می شنویم ندارند و تمرکز بر روی آن ها، ذهن را از درک متن منحرف می کند.


یا در سکانسی دیگر که فیلم ساز در تبریز امروز به سراغ «موزه علی مسیو» -که در دوران مشروطه مخفیگاه او و یارانش بوده- می رود، گفتار متن درباره ی «دالان های پیچ در پیچ و اتاق های کم بنا» -برای تامین امنیت بیشتر برای مبارزان- توضیح می دهد، که اما باز دوربین این فضاها را –که قاعدتاً باید موجود باشند- به تصویر نمی کشد. به طور کلی، به نظر می رسد سازندگان فیلم نتوانسته اند از قید تکلف های متنی اثر خارج شده و به غنای تصویری بیشتر آن برسند.
البته فیلم علی مسیو در بخش هایی به این کیفیت تصویری نزدیک می شود؛ به عنوان نمونه نمایش مجسمه های مربوط به مبارزات مشروطه در خیابان های تبریز، در حالی که در پس زمینه ی تصویر زندگی امروزی با حال و هوایی متفاوت و بی توجه به آرمان های مشروطه خواهان جریان دارد، قابل توجه و تاویل پذیر است. همچنین بخش های مربوط به زمان آغاز مبارزه علی مسیو و یارانش، یا نمایش عمارت مخروبه ی مجاور موزه از بار تصویری بیشتر و تاثیرگذارتری برخوردارند. همچنین متحرک سازی چند فریم کم تعداد از صحنه های مبارزه و… به جذابیت تصویری اثر می افزاید و اگر این تکنیک بیشتر از این مورد استفاده قرار می گرفت، فیلم از خشکی و ضعف بصری فعلی اش کمی دور می شد.
مجموعه ی کاستی ها، جذابیت فیلمی را که باید دیده شود کم می کند و در نهایت باعث کمتر دیده شدنش خواهد شد. ما در دوره ای هستیم که «پادکست»، علی رغم همه ی محدودیت ها، به عنوان یک رسانه ی جدی در حال بازکردن جایش است و مخاطبان جدی و خاص خودش را دارد و راحت می شود گفت که مخاطبین پادکست ها از نظر تعداد، کمتر از مخاطبان سینمای مستند نیستند. بنابراین در موضوعی تاریخی و مهم، اگر مواد و منابع لازم و یا حوصله ی کافی برای ارائه ی موضوع در قالب اثری تصویری فراهم نباشد و قرار باشد که همه ی بار موضوع بر دوش متن –آن هم متنی متکلف و غیرتصویری- وارد آید، شاید ارائه ی موضوع در قالب یک پادکست، موفق تر و پرمخاطب تر از کار درآید.
این را لازم است تاکید کنم که اشاره به این کاستی های فیلم، به این دلیل است که اعتقاد دارم دیده شدن چنین فیلمی مهم است. شخصیتی که کارگردان او را هم تراز قهرمانان نامداری چون ستارخان و باقرخان می داند و در خلاصه ی داستان فیلم او را کسی خطاب می کند که در شرایط سرکوب دیکتاتور وقت و گرسنگی مردمان شهرش، برخاست تا «تاریخ شرمنده آیندگان نماند»، چنین شخصیتی –که از قضا در میان عموم مردم نیز چندان شناخته شده نیست- نیازمند کاری پرحوصله تر و دیدنی تر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *