نقد

نگاهی به مستند «قوی‌دل»/ دل قوی دار!

مستند قوی‌دل پرونده خون‌های آلوده ایران-01

موضوع مرکزی «قوی‌دل» ورود خون‌های آلوده به ایران است، در پرده اول مخاطب فیلم با روایتی زندگینامه‌ای از مردی به نام احمد قوی‌دل، علایق، زندگی شخصی و شغلش، تا خواستگاری و ازدواجش درگیر می‌شود.

به گزارش روابط عمومی هاشور نیوز به نقل از مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مستند «قوی‌دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه‌کنندگی سعید الهی درباره ورود خون‌های آلوده به ایران است و بر اساس رویدادی واقعی ساخته شده است. این مستند، به طور اختصاصی چندین ماه است که در پلتفرم «هاشور» اکران آنلاین شده و با استقبال تماشاگران مواجه شده است. به طوری که به عنوان دومین مستند پربیننده نیمه اول امسال برگزیده شد. مستند «قوی‌دل» محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است که در هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند «سینماحقیقت» موفق به کسب جایزه ویژه هیات داوران، جایزه ویژه شهید آوینی و جایزه ویژه تماشاگران شد و سیمرغ بلورین بهترین مستند چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و تندیس شیر سنگی بهترین کارگردانی فیلم بلند از جشن مستقل سینمای مستند را هم دریافت کرده است و همچنان بعد از گذشت چندین ماه، اکران «قوی‌دل» در هاشور ادامه دارد.

یادداشت جواد صفوی نویسنده و منتقد سینمایی درباره این مستند را در ادامه می خوانید:

در سال‌های اخیر، مستندهایی که بر پایه‌ پرونده‌های واقعی و رخدادهای دادگاهی با جنبه عمومی و بهداشتی-محیط زیستی ساخته می‌شوند، به یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین گونه‌های مستند تبدیل شده‌اند. این آثار در مرز میان روایت‌گری سینمایی و بازنمایی حقیقت حرکت می‌کنند و از خلال بازخوانی اسناد، مصاحبه با شاهدان، بازسازی رویدادها و تحلیل حقوقی پرونده‌ها، امکان نادری را برای مخاطب فراهم می‌کنند؛ تماشای حقیقت در لحظه‌ای که از دل پیچیدگی‌های قانون و جامعه بیرون کشیده می‌شود. ارزش چنین مستندهایی تنها در بیان وقایع نیست؛ بلکه در شیوه‌ای‌ست که مخاطب را وادار می‌کند دوباره درباره عدالت، حقیقت، خطاهای سیستم قضایی و پیامدهای انسانی تصمیمات حقوقی فکر کند. از نمونه‌های برجسته این حوزه، مستندThe Devil We Know  است؛ فیلمی که بر پرونده واقعی شرکتDuPont  و استفاده طولانی‌مدت از ماده‌ شیمیایی «PFOA» تمرکز دارد. این مستند با ارائه اسناد داخلی شرکت، مصاحبه با کارگران و ساکنان محلی و گزارش‌های علمی، نشان می‌دهد چگونه یک شرکت بزرگ می‌تواند سال‌ها خطرات یک ماده شیمیایی را پنهان نگه دارد و سلامت یک جامعه کامل را به خطر بیندازد. نمونه‌ای دیگر، مستندCompany Town  است که ماجرای شهر کوچکی در آرکانزاس را روایت می‌کند؛ شهری که کارخانه‌ «Georgia-Pacific» را متهم به آلودگی گسترده آب و خاک آن است. شهادت یک افشاگر در این فیلم و بررسی پیامدهای پزشکی ساکنان نشان می‌دهد که چگونه قدرت اقتصادی می‌تواند صدای مردم محلی را خاموش کند، مگر اینکه مستندسازی آن را آشکار کند.

مستند Crude  نیز یکی از نمونه‌های مهم این ژانر است. این فیلم شکایت مردم بومی آمازون در اکوادور علیه شرکت نفتیChevron  را دنبال می‌کند؛ شکایتی که به دلیل آلودگی گسترده منابع آب و خاک، سال‌ها در جریان بوده است. فیلم به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه یک پرونده حقوقی می‌تواند نه‌فقط درباره خسارت مالی، بلکه درباره بقا و هویت یک جامعه کامل باشد. در همین مسیر، مستندThe Cost of Silence  پیامدهای فاجعه‌ی نفتیDeepwater Horizon  را بررسی می‌کند و با ثبت بیش از نه سال تصویر و تحقیق، نقش شرکت BP و عملکرد دولت را در مدیریت بحران و استفاده از مواد شیمیایی خطرناک به چالش می‌کشد. اهمیت این گونه مستندها زمانی بیشتر می‌شود که درمی‌یابیم آن‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی افکار عمومی دارند. این آثار گاه پرونده‌هایی را که سال‌ها در حاشیه مانده‌اند، دوباره در معرض توجه و داوری جامعه قرار می‌دهند؛ گاهی موجب بازگشایی یک پرونده، اصلاح روند تحقیقاتی، یا حتی تبرئه فردی می‌شوند که سال‌ها محکوم بوده است. به همین دلیل است که مستندهایی از این دست تنها روایت‌هایی جذاب برای سرگرمی نیستند؛ بلکه ابزارهایی برای مطالبه عدالت و شفافیت‌اند.

از این منظر، نقد و تحلیل چنین آثار مستندی اهمیت مضاعف پیدا می‌کند. چرا که نقد باید بتواند میان جذابیت‌های دراماتیک و مسئولیت اخلاقی فیلمساز تمایز بگذارد، روایت را از هیجان‌زدگی جدا کند، و میزان وفاداری فیلم به حقیقت، اسناد موجود و اصول عدالت را بررسی کند. مستندهای دادگاهی، نه‌تنها آیینه‌ای از یک رویداد، بلکه آیینه‌ای از ساختارهای اجتماعی و قانونی‌اند؛ و نقد آن‌ها باید این گستره را درک و روشن کند. مستند قوی‌دل از دسته آثار تکان دهنده سینمای مستند امروز ایران است. آنچه با تلاش و هدایت علی فراهانی صدر و در پی پژوهشی مفصل که چندین ماه است در سکوی نمایش هاشور قابل تماشا است، روایتی به ظاهر بانمک و سهل و ممتنع از رویدادی است که برای دهه ها قوه قضاییه و مجریه را درگیر حواشی متعدد کرده بود.

موضوع مرکزی قوی‌دل «ورود خون های آلوده به ایران» است و این در حالی است که در پرده اول مخاطب فیلم با روایتی زندگینامه ای از مردی به نام احمد قوی‌دل، علایق، زندگی شخصی و شغل اش، تا خواستگاری و ازدواجش درگیر می شود. پیش زمینه ای جذاب که حتی یک لحظه مخاطب به ذهنش نمی رسد که قرار است با بیان جمله «و زندگی ما دیگه به قبل برنگشت» احمد قوی‌دل، واقعا روایت فیلم هم با پیچشی صد و هشتاد درجه ای روبرو شود. مخاطب بی خبر از سوژه فیلم با شنیدن پرونده خونهای آلوده، چنانچه سن و سالش به دو سه دهه قبل قد بدهد به طور قطع چیزی از آن فاجعه مدیریتی و مرگبار را در پس ذهن خود به خاطر می آورد. اتفاقی که در روایت سهل و ممتنع قوی‌دل، به شکلی گام به گام و در ترکیبی از روایت راوی اول شخص، با حضور نمادینش در مکانهای شبیه سازی شده جلو می رود و هرلحظه تلختر و تاثربرانگیزتر جلو می رود. فیلم روال روایت خود را گم نمی کند. از احمد قوی‌دل و موقعیت جدیدش در کار و زندگی دور نمی شود و با جمله های شنیدنی و خودمانی و دلنشین او، عمق فاجعه برای مخاطب آشکار می شود. شاید هرجای دیگر دنیا این سوژه به راحتی می توانست دستاویز ساخت فیلم سینمایی جذابی شود اما تا اینجا و در همین حد هم قوی‌دل توانسته بخش های مهمی از ناگفته های این پرونده بزرگ قضایی را روایت کند. بخشی از مدارک استنادی فیلم، ویدیوهای رنگ و رو رفته دادگاه های همان زمان است. در آن تکه های اندک و کوتاه نماهای متاثرکننده ای از فریادهای دادخواهانه خانواده قربانیان به خوبی در ذهن مخاطب حک می شود.

«قوی‌دل» در سایت هاشور اکران شده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *