روایت داستان روایت ناپذیر
امام خمینی (ره) خرداد سال ۱۳۶۸، یعنی کمتر از ۱۱ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از دنیا رفت. به این ترتیب نسل متولد دهه ۱۳۶۰ به بعد، یعنی عمده جمعیت حال حاضر ایران، نام این کاریزماتیک ترین شخصیت تاریخ ایران معاصر را تنها به عنوان رهبر و بنیان گذار انقلاب اسلامی شنیده اند و عموما دانستههایشان از او، از محتوای کتاب های درسی و تصاویری که رسانههای رسمی صرفا در مناسبتهای گوناگون از وی ارائه می کنند، فراتر نمی رود.
همچنین، نسل متولدین ۱۳۵۰ و پیش از آن نیز، هر چند در دوره حیات ایشان حضور داشته و شاهد تبدیل یکی از مجتهدین حوزه علمیه، نخست به مخالف سرسخت محمدرضا پهلوی، و سپس به رهبر انقلاب اسلامی و تاثیرگذارترین شخصیت ایران معاصر بوده، اما آرشیو تصویری این نسل نیز از او بسیار محدود است. اصلی ترین وجه جذابیت و برگ برنده مستند «بانو قدس ایران» از همین جا می آید: روایت داستانی که به دلایل مختلف «روایت ناپذیر» بوده، فیلم ۲۷ سال پس از وفات امام خمینی (ره) و ۷ سال پس از درگذشت همسر ایشان ساخته شده و ۵ سال بعد به نمایش عمومی در آمده، اما هنوز، و درست همانند اسناد محرمانه ای که دولت ها سالها بعد برای اطلاع عموم منتشر میکنند، ۳۲ سال پس از وفات امام (ره) هم هنوز جذاب و کنجکاویبرانگیز است.
فیلم مستند «بانو قدس ایران» که به زندگی خانم خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی (ره) که ۶۰ سال با او زندگی کرده، می پردازد، یک مستند بیوگرافی یا پرتره است که از سوژه خود، خانم ثقفی، کمترین ماده خام را در اختیار دارد: تنها چند دقیقه ناچیز فایل صوتی از صدای ایشان و چند فریم عکس. باقی فیلم از تصاویر به جا مانده از امام (ره)، تصاویری از تهران و قم و عراق قدیم، تصاویری از چند خانه که سالها قبل امام (ره) و همسرشان در آن جا زندگی می کرده اند، تاریخی شفاهی که به صورت روایت اول شخص (از زبان خانم ثقفی) روی فیلم آمده، و از همه مهم تر مصاحبههایی که با اطرافیان ایشان صورت گرفته: فرزندان، دوستان، نوه ها، عروس ها و تعدادی از کارکنان خانه جماران.
مصطفی رزاق کریمی، کارگردان «بانو قدس ایران»، با هوشمندی و با برجسته کردن و تاکید بر جزییاتی که در ذهن داشته، توانسته شخصیت اصلی فیلمش، یعنی خانم خدیجه ثقفی را از زیر سایه همسر نامدارش بیرون کشیده و بیننده را در ۸۰ دقیقه زمان فیلم، به واسطه جذابیت این شخصیت، که تقریبا چیزی از او نمی بینیم، به دنبال خود بکشاند.
کارگردان به خوبی دریافته که بیننده فیلمش هرگز نمیتواند در هنگام تماشای فیلم از زیر سایه تصویر حک شده در ذهنش از امام خمینی (ره) و نام او خارج شود. بنابراین با جسارت روایت داستان روایت ناپذیر خود را بر آن دسته از جزییاتی از شخصیت خانم ثقفی متمرکز کرده، این باعث شده بیننده ای که شاید منتظر بوده با دیدن تصاویر و روایت هایی آشنا، تک بعدی و رسمی، فیلم را به چوب سفارشی بودن براند و قید ادامه تماشایش را بزند، غافلگیر شود و آن را تا انتها دنبال کند.
جزییاتی از زندگی خانم ثقفی در دوران کودکی و نوجوانی، احساسش هنگام خواستگاری کردن امام (ره) از ایشان، سالهای اولیه زندگی در قم و توام با فقر و تنگدستی، نظر وی در هنگام آغاز مخالفت های امام (ره) با محمدرضا پهلوی، جزییات زندگی در دوره تبعید در نجف، و جزییات چند خاطره ساده از دوره زندگی در جماران، این کنتراست و این جذابیت را شکل می دهند.
علاوه بر این، کارگردان از سوی دیگری موفق شده که با اشاراتی گذرا به مهمترین دورههای زندگی سیاسی اجتماعی امام خمینی (ره)، از جمله وفات آیتالله بروجردی و شروع مرجعیت امام، وقایع سال ۱۳۴۲، تبعید به نجف، پیروزی انقلاب اسلامی و یا جنگ ایران و عراق، اجازه ندهد که داستان شخصیت اصلی فیلمش در لابه لای روایت این رخدادها کمرنگ شود.
توفیق مصطفی رزاق کریمی در این است که با هوشمندی، «بانو قدس ایران» را که میتوانسته صرفا فیلمی خشک و رسمی درباره «همسر بنیان گذار جمهوری اسلامی» باشد (به مثابه فیلمی که انگار درباره «بانوی اول» کشور ساخته شود و بیشتر به درد کتابخانه ها و آرشیو ادارات دولتی بخورد)، به فیلمی درباره زن و شوهری به نام روح الله خمینی و خدیجه ثقفی بدل کرده، و همین راز جذابیت فیلم است.
بدیهی است که در طول تماشای فیلم هرگز جایگاه امام خمینی (ره) در ذهن بیننده فراموش یا مخدوش نخواهد شد. اما این رویکرد فیلمساز باعث میشود شنیدن داستان بخشی از زندگی شخصیتی اسطوره ای که می توانست به مرور زمان در ذهن مردمان خاک رویش بنشیند و تنها نامی از باقی او بماند، با روایت این داستان روایت ناپذیر، برای بیننده امروز و فردا نیز جذابیت پیدا کند و بر بقای آن شخصیت بزرگ بیفزاید.
فیلم البته بدون نقص هم نیست، و شاید بزرگترین ایرادش این باشد که با روایت رحلت امام خمینی (ره) (که تصاویری تاریخی و بسیار کم دیده شده از این رویداد را در فیلم شاهدیم)، داستانش درباره خانم ثقفی نیز به آخر می رسد و از بیست سال زندگی ایشان پس از وفات امام (ره)، هیچگونه جزییاتی روایت نمیشود.
حجتالاسلام حسن خمینی در جایی از فیلم درباره مادربزرگش میگوید که: «خانم شخصیت خودش را داشت. در منتهای درجه واقع بین بود»، شاید موفقیت فیلم مصطفی رزاق کریمی در همین باشد که مانند شخصیتی که زندگیاش را روایت میکند، شخصیت خودش را دارد و واقعبین است.