اخبار اکران هاشور

برای مستند “جزیره ی ماهی”

برای مستند "جزیره ی ماهی"

برای مستند “جزیره ی ماهی”

از رضا اعظمیان
___
ماهیانِ سهراب، می گفتند
که تقصیر درختان نیست…. میخواست عکس خود را در آب ببیند اما آب در حوض نبود…..
فروغی با صدای بغض آلودِ خود هنوز فریاد بر می کشد:
ماهی از پاشوره بیرون افتاده….
ماهی های ما را نه در آب، که در خاک شکار کردند…. به همین آسانی!
ماهی ها ی ما دام بودند برای شکار نهنگ؟؟؟
نه، دام بودند برای هیچ…!!! ماهیگیران، قلاّب نداشتند… آنها حتی گونی هم نداشتند برای ماهی‌ها…..
کاش ماهی ها توانسته بودند نگاهی به چشمهایِ صمد بهرنگی بیندازند که می‌دانست ماهی سیاه کوچولو، چطوری تاریخ را عوض می‌کند…. برای همین بود که صمد، هیچگاه آب را نمی فهمید و در آن…..صمد فقط ماهی را می فهمید…
و اما مستند جزیره ی ماهی :
هوا و آب سیاه بود… اروند می گریست و دستش رو شده بود… اصلا قایق ها سوراخ بود…. دشمن داشت زودتر از زود، برای خودش می رقصید…. ماهی ها گفتند ما داریم تورها را می‌بینیم….”بیرون از آبها” گفتند کدام تور؟
ماهی ها نگاه کردند…. همه جا تور بود. گفتند تورها دارند حتی به ما اشاره می کنند!
“بیرون از آبها” گفتند چشمهای ما بهتر می بیند… وقتی ما می گوییم توری در کار نیست یعنی نیست…
ماهی ها که ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی را نداشتند…. و پاشوره ی صدایِ فروغی را نمی شناختند….. و نمی‌دانستند که آبی در حوضِ سهراب نیست که عکس خود را در آن ببیند،رفتند…..
رفتند و دیگر هیچ!
هنوز هم کسی کتابخانه اش را نمی گردد تا صمد و ماهی اش را بجوید…. هنوز هم ماهی ها در همه ی رودها تور را می بینند اما هنوز هم “بیرون از آبها”، همچنان می گویند که توری نیست….. نیست…. نیست!!!!
اما هست…
نشان به آن نشان که از دهان ماهی ها دارد هنوز خود می چکد!!!!!
فریدون خسروی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *